«لبنان به وجود آمده است تا باقی بماند. موارنه هم در لبنان ظاهر شدند تا در آن باقی بمانند، در همه جای لبنان. مارونیها نمک لبناناند. اگر این نمک نباشد یا خراب شود، چه خواهد شد؟» (بخشی از سخنرانی روبیر غانم در آپریل 2011 در باشگاه صغبین)
به نوشتهی روزنامهی الاخبار، روبیر غانم، نامزد دائمی انتخاباتهای ریاستجمهوری لبنان است و این نامزد دائمی، بنا بر آنچه در محافل سیاسی مختلف شنیده میشود، امروز یک نامزد جدی به حساب میآید. در خانه، در مجلس، در خودرو، جلو آینه و حتی پیش دوستانش (سوریها و لبنانیها و آمریکاییها و فرانسویها و طبعا عربستانیها) روبر غانم، عکس خودش را تصور میکند که پشتش پرچم لبنان باشد و روی صورتش آن لبخند سحرآمیز [اشاره به عکس رسمی رؤسای جمهور لبنان]. درست مثل همین تصویری که الان در بالای سایت شخصیاش قرار دارد. خب ریاست جمهوری لبنان حق طبیعی همهی مارونیهاست!
البته این رئیس کمیسیون اداری و قضائی مجلس و نمایندهی کرسی مارونی از دایرهی راشیا و بقاع غربی فقط به خیالات و اوهام تکیه نمیکند. از سال 1996، یعنی سال تمدید ریاست جمهوری "الیاس الهراوی"، روبیر غانم با کت و شلوار سفید [لباس رسمی رؤسای جمهور لبنان] در ایستگاه این قطار ایستاده است. هر بار قطار جلویش میایستد. ولی همینکه میخواهد پایش را روی پلهی ورودی قطار بگذارد یک نفر دیگر پیدا میشود و زود روی تنها صندلی خالی مینشیند. یک بار "الیاس الهراوی"، بار دوم "امیل لحود" و دفعهی سوم "میشل سلیمان" و حالا، روبیر غانم منتظر ایستاده و به دروازه کاخ بعبدا چشم دوخته، درحالی که مزاحمهای ورودش زیادند.
مدتی است که باز هم اسم روبیر غانم پس از مدتها غیبت باز به رسانهها بازگشته است. دانشآموخته حقوق از دانشگاه «قدیس یوسف» و فرزند شهرستان صغبین در بقاع، خودش را یک ماه قبل در یک مصاحبه، کاندیدای «وفاقی» [برای رسیدن به تفاهم] خواند نه کاندیدای «توافقی». هرچند تفاوت زیادی بین این دو لفظ نیست، ولی تفاوت زیادی هست بین آنچه این دوست قدیمی «سیستم امنیتی لبنانی-سوری مشترک» در شبکهی المنار میگوید با چیزهایی که در جاهای دیگر میگوید. البته مسؤولان حزبالله، شبکههایی جز المنار هم میبینند.
برای گرفتن رد قدمهای روبیر غانم باید به شهرش صغیبن بروی. امروز صغبین شورای شهر ندارد. در انتخابات سال 2010، جریان ملی آزاد [به هبری میشل عون] توانست 8 کرسی از مجموع 15 کرسی شورای شهر را به دست بیاورد و مابقی کرسیها را نیروهای غانم و القوات اللبنانیة [به رهبری سمیر جعجع] و ناسیونالیستها به دست آوردند. یک سال و نیم بعد، غانم رئیس وقت شورا یعنی ایلی شهوان را قانع کرد که استعفا دهد. مابقی اعضای شورا هم استعفا دادند.
در پاییز سال 2011، شورای شهر دیگر وجود نداشت. در سال 2012، انتخابات دیگری برگزار شد؛ غانم و مجمع «السیدة» [لقب حضرت مریم علیها السلام نزد مسیحیان] و القوات اللبنانیة 12 کرسی و جریان ملی آزاد 3 کرسی را به دست آوردند. از آنجا که قوات اللبنانیة می خواست یکی از اعضایش یعنی ایلی لحود را از همان کرسی روبیر غانم برای انتخابات مجلس کاندیدا کند، روابط دو گروه تیره شد.
در نتیجه اعضای قوات و اعضای مجمع السیدة از شورا استعفا دادند و شورای شهر صبغین باز هم از دست رفت! حتی شهوان هم که به عنوان نمایندهی غانم در مناسبتای روستاهای مسیحی نشین بقاع شرکت میکرد، بنا به درخواست خانوادهاش که از نظر سیاسی با غانم مشکل داشتند، دیگر این کار را انجام نداد. در خود صبغین هم بیشترین چیزی که در ذهن اهالی هست این است که غانم با همهی توانش جنگید تا یادبودی برای شهید عبدو جاسر (از اهالی همان شهر که سالها قبل با خیانت در مجدل عنجر کشته شده بود) در شهر نصب نشود.
در عوض تلاش کرد به جای آن، یادبودی برای پدرش یعنی فرمانده فقید ارتش، ژنرال "اسکندر غانم" نصب شود و البته موفق نشد. البته توانست که جلوی نامگذاری یک سربازخانه جدید ارتش در شهرستان عین زبدة به اسم باسم جاسر را بگیرد و پس از دیداری که با فرمانده کل ارتش، ژنرال جان قهوهچی داشت، نام پدرش را بر آن سربازخانه بگذارد. هرچند به قول یکی از همکاران جاسر از افسران ارتش «میدانیم که عرف در ارتشها اینطور است که سربازخانهها را به اسم شهدا نامگذاری میکنند.»
ولی اینها مهم نیست. کشورهای منطقهای و کشورهای بزرگی که بر سر رئیسجمهور لبنان توافق میکنند، برایشان اهمیت ندارد که نمایندهی مجلس، امین خوبی برای شهرش بوده یا نه. فراکسیونهای سیاسی دخیل در انتخاب رئیسجمهور هم همینطور.
یکی از نمایندگان فراکسیون «پیشرفت و آزادسازی» میگوید رئیس مجلس نبیه بری «همیشه به غانم لبخند میزند، نه بیشتر.» یاران میشل عون هم میگویند احتمال اینکه عون با انتخاب غانم به عنوان رئیسجمهور آینده موافقت کند «مثل احتمال این است که عون با انتخاب جعجع موافقت کند. شاید هم کمتر!»
آخرین دفعهای که غانم به رابیة [محل سکونت عون] رفته بود، به ژنرال عون گفته بود: «اگر احتمالی برای رسیدنت به ریاست جمهوری نماند، مایلم که از من حمایت کنی.» همین حرف را تلویحا به امین جُمَیّل هم گفته بود. البته نیروهای حزب کتائب [به هبری امین جمیل] میگویند: «روبیر آدم خوبی است و دوست داشتنی است و رفیق ماست، ولی در هر حال کاندیدای ما شیخ امین [جمیل] است.»
نیروهای حزب سوسیالیست ترقیخواه هم مخفی نمیکنند که ولید جنبلاط، هنری حلو را نامزد کرده است تا راه دیگر کاندیداها از همان طرف را ببند، از جمله روبیر غانم را، هرچند که روابط مستحکمی با مروان حمادة هم دارد.
اما جعجع، هنوز وتویی که در انتخابات سال 2008 درباره غانم به کار برد را به قوت خود نگاه داشته است. این چیزی است که جعجع به سفیر سابق آمریکا در لبنان جفری فیلتمن گفته بود و او هم آن را در نامهای به شمارهی 07BEIRUT1458 در سپتامبر 2007 به واشنگتن فرستاد که امروز در ویکیلیکس موجود است. در همان نامه، فیلتمن نوشته است که دو وزیر کابینه یعنی پطرس حرب و الیاس المرّ به او گفتهاند (هر کدام جداگانه) که غانم را مسئول «شاخهی امنیت سیاسی سوریه در لبنان»
سرلشگر رستم غزالة کاندیدا کرده است. المرّ جزئیات تماسها را برای فیلتمان شرح داده بود و حرب هم تأکید کرده بود که دلیل عدم اعتماد جنبلاط به غانم «روابط مستحکم غانم با سوریهاست.»
اما از آنجا که غانم میخواهد همه از دستش راضی باشند، چندی قبل از این حرفهای دو وزیر خودش در یک قرار شام با فیلتمان چیزهایی گفته و نظراتش را درباره راههای تضعیف تأثیر سوریه در لبنان و خلع سلاح حزبالله و ساقط کردن رئیسجمهور امیل لحود توضیح داده بود! این پیشنهادات غانم به فیلتمان هم در نامهای که فیلتمان به واشگنتن نوشته و عنوانش هست «چشم روبیر غانم به کاخ بعبدا است» با شمارهی 06BEIRUT2844 به تاریخ سپتامبر 2006 در ویکیلیکس موجود است.
روبیر غانم با که است؟ با هر کسی که او را به کاخ بعبدا برساند. اما هیچ کدام از اینها تأثیری در سعد حریری ندارد. برخی نیروهای 8 مارس مدعیاند که غانم کاندیدای حقیقی و مخفی حریری و عربستان است «درست مثل سال 2008» و «هرچه جز این میبینیم، مانور عربستان است. حالا که نمیشود جعجع را برای دیگران مقبول کرد، غانم کاندیدای مطلوب عربستان است» این افراد، با حافظهشان برمیگردند به دورهی پیش از انتخاب لحود به ریاست جمهوری؛ موقعی که رفیق حریری دست غانم را گرفته و در پایتختهای مختلف میچرخید تا وی را تبلیغ کند و به دیگران بقبولاند.
حریری آن موقع از دو کاندیدا حمایت میکرد: یکی غانم و دیگری نسیب لحود، گرچه دومی را ترجیح میداد ... و اشتباه هم نمیکرد. درست در اولین جلسهی دولت پس از انتخاب امیل لحود به ریاست جمهوری و نخست وزیر شدن سلیم الحصّ، روبیر غانم حملهی شدیدی به «دوران حریری» کرد. چیزی که موجب شد حریری جملهی مشهورش را بگوید: «روبیر الحریری غانم [یعنی روبیر غانمی که من به اینجا رساندهامش] به رفیق حریری حمله میکند!»
در یکی دیگر از نامههای فیلتمن به واشنگتن (به شمارهی 07BEIRUT1458) سفیر وقت آمریکا مینویسد وقتی از بطریرک نصرالله سفیر (رهبر مسیحیان مارونی لبنان در آن زمان) نظرش را درباره رئیسجمهور شدن غانم پرسیده است، سفیر فقط در جواب گفته: «مگر او مارونی است؟» فیلتمن در نامهاش آورده است که دلیل این خشم سفیر از غانم، ارتباط غانم با سوریه بوده است که حتی موجب سلب «مارونیت» غانم از جانب صفیر شده است.
البته سفیر وقت آمریکا باید به دنبال پسزمینهای جواب سفیر میرفت و به اسناد آل غانم در صغبین نگاهی میانداخت. آن وقت میدید که پیش از انتخابات 1972، غانم به کلیسای شرقی رفته و مسیحیت ارتودوکس را به عنوان دین خود پذیرفته بود. البته دلیل این کارش «نجات یافتن در آخرت» نبوده است، بلکه به این خاطر بوده که میخواسته از کرسی ارتودوکسی در زحله (جزو فهرست انتخاباتی جوزف سکاف) برای مجلس کاندیدا شود و با رئیس سابق مجلس میشل معلولی بر سر آن کرسی در انتخابات رقابت کند. پس از مذاکره با معلولی، غانم از کاندیداتوری کنار کشید، درست به همان دلایلی که او را بر میانگیخت به رفیق حریری حمله کند ... یا از او تعریف و تمجید نماید!
غانم، امروز طبق اسناد سجلّی مارونی است. فرصتی که اولین رئیس جمهور لبنان، شارل دبّاس ارتودکس را در سال 1926 به ریاست جمهوری رساند دیگر تکرار نخواهد شد. هر چیز جای خودش را دارد! منبع:مشرق
نظرات شما عزیزان:
|